زندگی اش شده بود مسجد.همه کارش شده بود کار فرهنگی.می گفت: اگر یک نفر از این بچه ها را با خدا و مسجد آشنا کنم برای من بس است.
می گفتیم: سید، اینقدر برای بچه ها کار نکن! اینقدر اردو و تفریح نبر! اگر مشکلی پیش بیاد، پدر و مادر اینها، رهایت نمی کنند. می گفت: اشکال نداره.خیلی از این بچه ها با آمدن به اردو و تفریح مسجدی شدند. ما هم توکل می کنیم بر خدا و سعی می کنیم کارمان را درست انجام دهیم.
*زندگی نامه و خاطرات شهید سید علیرضا مصطفوی
کتاب همسفر شهدا، ص42
۱۷ بهمن ۹۵ ، ۰۰:۵۰